در روزهایی که جنگ تجاری میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری خلق چین به یکی از مهمترین چالشهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی قرن بیستویکم تبدیل شده، اظهارات تند و بیپرده مقامات دو کشور بیش از هر زمان دیگری در کانون توجه رسانهها و تحلیلگران قرار گرفته است. در همین راستا، واکنش تند و صریح ویکتور ژیکای گائو، معاون مرکز چین و جهانیسازی، به تصمیم جدید دولت آمریکا در خصوص اعمال تعرفههای سنگین بر کالاهای وارداتی از چین، موجی از بازتابهای رسانهای و تحلیلی را در سطح بینالملل به همراه داشت.
در این مقاله، به بررسی ریشهها و پیامدهای تنش تجاری چین و آمریکا، تحلیل سخنان گائو، و پیشبینی آینده روابط دو اقتصاد بزرگ جهان در سایه سیاستهای تجاری خصمانه میپردازیم.
آغاز یک نبرد تعرفهای دیگر: سیاستهای ترامپ و پاسخ متقابل چین
در پی اعلام تعرفههای سنگین ۱۲۵ درصدی از سوی چین بر کالاهای وارداتی از آمریکا، که پاسخی مستقیم به افزایش تعرفههای دونالد ترامپ بر کالاهای چینی بود، بار دیگر شعلههای جنگ تجاری میان دو کشور زبانه کشید.
ترامپ، که همواره سیاست اقتصادی تهاجمی را در دستور کار خود قرار داده، با هدف حمایت از تولیدکنندگان آمریکایی و کاهش کسری تجاری با چین، تصمیم به اعمال تعرفههای گستردهتری گرفته است. اما این تصمیم، نهتنها با واکنش داخلی مواجه شده، بلکه با پاسخ تند و بیسابقهای از سوی مقامهای چینی نیز روبهرو شد.
واکنش گائو: بینیاز به آمریکا؟
در واکنشی که در نوع خود بیسابقه تلقی میشود، ویکتور ژیکای گائو در مصاحبهای تأکید کرد که چین برای مقابله با تحریمها و تعرفههای آمریکا آمادگی کامل دارد و افزود:
«اهمیتی نمیدهیم! چین ۵۰۰۰ سال است که اینجاست. اکثر اوقات آمریکایی وجود نداشته و ما زنده ماندیم.»
این جملات صریح نهتنها حاوی نوعی غرور تاریخی چینی است، بلکه پیامی آشکار به دولت آمریکا نیز در خود دارد: چین خود را ملتی تاریخی، مستقل و مقاوم میداند که در برابر فشارهای خارجی تسلیم نخواهد شد.
او ادامه داد:
«اگر آمریکا بخواهد علیه چین قلدری کند، ما با وضعیتی بدون آمریکا مقابله خواهیم کرد و انتظار داریم تا ۵۰۰۰ سال دیگر هم بمانیم.»
پیام نهفته در سخنان گائو: نمایش قدرت یا واقعگرایی؟
اظهارات گائو را میتوان همزمان نمادی از استقامت ملیگرایانه و واقعبینی ژئوپلیتیکی دانست. چین طی دهههای گذشته تلاش کرده از وابستگی اقتصادی خود به غرب، بهویژه آمریکا، بکاهد و همزمان زیرساختهای مالی، فناورانه و صنعتی مستقلی را بنا نهد.
اینکه مقام برجستهای چون گائو با این صراحت از «وضعیت بدون آمریکا» سخن میگوید، حاکی از اعتمادبهنفس فزاینده چین نسبت به ظرفیتهای داخلی، بازار مصرف عظیم داخلی، و شبکههای تجاری نوظهور در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین است.
نگاهی به تاریخچه تنشهای اقتصادی چین و آمریکا
روابط تجاری چین و آمریکا همیشه پرتنش بوده است، اما از سال ۲۰۱۸ به بعد و با آغاز دور اول تعرفههای تجاری از سوی دولت ترامپ، جنگ اقتصادی شکل جدیتری به خود گرفت. تعرفههای اعمالشده بر صدها میلیارد دلار از کالاهای صادراتی، منجر به کاهش رشد اقتصادی هر دو کشور و اختلال در زنجیرههای تأمین جهانی شد.
در سالهای بعد، اگرچه دولت بایدن تلاشهایی برای کاهش تنشها انجام داد، اما سایه جنگ تجاری همچنان باقی ماند و حالا با بازگشت شعارهای تهاجمی ترامپ در کمپین انتخاباتیاش، بار دیگر این تنشها به اوج رسیده است.
آیا چین واقعاً میتواند بدون آمریکا دوام آورد؟
پرسش مهمی که پس از اظهارات گائو مطرح میشود این است: آیا چین واقعاً میتواند در یک سناریوی کاملاً مستقل از اقتصاد آمریکا به حیات اقتصادی و سیاسی قدرتمند خود ادامه دهد؟
واقعیت این است که چین طی دو دهه اخیر، تلاشهای گستردهای برای تنوعبخشی به روابط تجاری خود انجام داده است. پروژههای عظیمی مانند «کمربند و جاده» (Belt and Road Initiative)، گسترش پیمانهای تجارت آزاد با کشورهای آسیایی، افزایش تبادلات با اتحادیه اروپا، و سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه، همگی نشانههایی از تلاش برای کاهش وابستگی به آمریکا هستند.
از سوی دیگر، در بخشهایی مانند تولید تکنولوژیهای پیشرفته (مثلاً تراشههای نیمهرسانا)، چین همچنان به همکاریهای بینالمللی نیاز دارد، هرچند که بهسرعت در حال کاهش این وابستگی است.
واکنش بازارهای جهانی
بازارهای جهانی به سرعت به اظهارات و تحولات اخیر واکنش نشان دادند. شاخصهای بورس در آسیا و آمریکا دچار نوسانات شدید شدند. سرمایهگذاران نگران از ادامه تنشهای تجاری، به سمت داراییهای امنی مانند طلا و اوراق خزانهداری حرکت کردند.
همچنین قیمت برخی از کالاهای وارداتی که تحت تأثیر مستقیم تعرفهها هستند، افزایش یافت. این مسئله میتواند در بلندمدت موجب افزایش تورم و کاهش قدرت خرید مصرفکنندگان هر دو کشور شود.
تأثیر بر فناوری و زنجیره تأمین
یکی از مهمترین حوزههایی که تحت تأثیر این تنشها قرار دارد، بخش فناوری است. شرکتهایی مانند اپل، کوالکام، و تسلا در صورت گسترش تعرفهها ممکن است با افزایش هزینههای تولید و اختلال در زنجیره تأمین مواجه شوند. همزمان شرکتهای چینی مانند هواوی و شیائومی نیز فشارهای مشابهی را تجربه خواهند کرد.
در چنین شرایطی، احتمال شکلگیری دو قطب مجزای تکنولوژیکی در جهان – یکی به رهبری آمریکا و دیگری به رهبری چین – بیش از گذشته افزایش یافته است.
جنگ تعرفهای یا جنگ سرد نوین؟
تنشهای اخیر دیگر تنها به تجارت محدود نمیشوند. رقابت چین و آمریکا به حوزههای ژئوپلیتیکی، نظامی، فرهنگی، و حتی فضایی نیز کشیده شده است. برخی تحلیلگران از آغاز یک «جنگ سرد نوین» سخن میگویند؛ جنگی که به جای تانک و موشک، با تعرفه، تحریم، جنگ ارزی و نبردهای سایبری هدایت میشود.
در این میان، اظهاراتی مانند سخنان گائو بیش از آنکه صرفاً واکنشی احساسی باشند، نشانهای از ورود چین به یک فاز جدید در سیاست خارجی است؛ فازی که در آن دیگر از مواضع تدافعی خبری نیست، بلکه چین با قدرت و اعتمادبهنفس موضع خود را اعلام میکند.
آینده چه خواهد بود؟ آیا باید نگران باشیم؟
پیشبینی دقیق آینده این تنشها دشوار است، اما میتوان سناریوهای مختلفی را در نظر گرفت:
-
سناریوی تشدید تنشها: در صورت پیروزی دوباره ترامپ یا تشدید سیاستهای حمایتی آمریکا، جنگ تجاری میتواند به بحران اقتصادی جهانی بیانجامد.
-
سناریوی گفتوگو و مصالحه: احتمال دارد که فشار افکار عمومی و بازارها، رهبران دو کشور را وادار به گفتوگوهای سازنده کند.
-
سناریوی قطبیسازی جهان: در بلندمدت، شکلگیری دو بلوک اقتصادی و سیاسی مستقل میتواند مسیر آینده جهان را بهشدت تغییر دهد.
سخن پایانی
سخنان ویکتور ژیکای گائو، گرچه ممکن است در نگاه نخست یک واکنش احساسی تلقی شود، اما در دل خود پیام عمیقی نهفته دارد: چین دیگر کشوری نیست که در برابر فشار خارجی سر خم کند. با تکیه بر تاریخ چند هزار ساله، اقتصاد عظیم و جمعیت پرتعداد، این کشور مصمم است که در عرصه جهانی نقش مستقل و قدرتمندی ایفا کند.
در سوی مقابل، ایالات متحده نیز حاضر نیست برتری اقتصادی و تکنولوژیکی خود را بهسادگی واگذار کند. در نتیجه، جهان در آستانه دورانی پرتنش و پیچیده قرار گرفته که در آن، هوشمندی دیپلماتیک، بیش از هر زمان دیگری ضروری خواهد بود.
نظرات کاربران